آهــــای غـــریبـــه
کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی
و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم
آهای غریبه درسته با یه آیه قرآن محرم شدی
و فکر میکنی از این به بعد از همه چیزش خبر داری
ولی نمیدونی ک محرم رازش منم
نمیدونی
عشق تو تويه وجودم، عشق تو گرميه شبهام
مثله يک راز نگفته، شعله ميکشه رو لبهام
عشق تو خون تو رگهام، حسه اين چشماي گريون
تنه تو گرميه آفتاب،تويه چله تابستون
لمسه تو زيباييه،يک شبه رويايه
حسه به تو رسيدن،معکوسه تنهاييه
دلگيرم از فاصله،بخند و آرومم کن
منو به جرم قلبم ،به رويا محکومم کن
نقشه تو زيباييه ،يک شبه آفتابيه
تو رو نفس کشيدن،انکار بي تابيه
مثله خورشيد در برم،تنم رو شعله ور کن
رويايه هر شبم رو،با يک بوسه معتبر کن
تنه تو ادامه جاده خورشيده
چشم تو نور رو تنه لحظه هام پاشيده
تا تو با مني نگاهم خيسه يک روياست
با تو موندني شدن چقدر زيباست
کـه نگاهتـــ تکــراری از آسمــان استــــ...
تــو هـمانـی هستـی کـه بـهـــار را برایـم بـه ارمـغـان آوردی
و من همانی هستم کــه بـه عشقتــــ وفـادار مانـده ام
و روزهـــای بــی تـــو را در دفتـــــر دلـم شمــارش کــردم...
لـمس کـن گونـه هایـم را کـه خیـس اشکـــــ استــــ و پُر شیـــار ..
تـویـی کـه می دانـی مـن چگونــه عاشقتـــــ هستــم ...
تی دلــــــــــــم بهونه ی بودنتو میگیره
با شنیدن هر صدایی اشــــــکم در میاد
چه برسهــ تو صدام کنی
دلم بـــــــهونه میگیره تو آغوشتــــــ گم بشم
و من با چشمهای خیس خود خواهانه آرزو میــــــــکنم
همیشهـ داشتنهـ تــــــــــورو.......
کاش میدانستی....
کاش میدانستی جهانم بی تو ٬٬الف٬٬ ندارد!!
تعداد صفحات : 3